
تولدم ۱۲مهر۹۹
۲۶ مهر ۹۹
مامان صبح زنگ زد و گف دخترم خیلی وقته نیومدین شام اینجا بیاین شامو باهم باشیم.با اینکه دو روز قبلش باهم بودیم و می دونستم واسه تولدم فکرایی تو سرشه و میخاد غافلگیرم کنه گفتم باشه میایم ولی خواهش میکنم مامانی خودتو زحمت نندازیا.
همه ی این سفره قشنگو خورش دست تنها درس کرده بود البته با کمک کمابیش بابا.
خدایا شکرت می کنم به خاطر این فرشته های مهربونی ک به ما هدیه دادی...
همه ی این سفره قشنگو خورش دست تنها درس کرده بود البته با کمک کمابیش بابا.
خدایا شکرت می کنم به خاطر این فرشته های مهربونی ک به ما هدیه دادی...
...
طرز تهیه و دستور پخت های مرتبط

کیک مخصوص تولد

کیک تولد بدون فر

کیک اسفنجی تولد

مالاوابیج

حلوا زعفرانی
